خدایا !
در برهوت دنیا چیزی نیافتم
انچه بود
تو بودی
و
نشان تو
تو بودی
و
ایت تو
جرعه ای اب حیاتم ده
تا جلا دهد
جان بیمارم را
تا زنده کند
روح فسرده ام را
دوا دهد
درد بی درمانم را
خدایا
جرعه ای اب حیاتم ده
جرعه ای اب حیاتم ده
گاهی پایان قصه
رفتن است
وقت رفتن گام هایت را
اهسته بردار و
به صدای ان گوش بسپار
این صدا ی قلب من است
که می شکند
ضجه می زند و
فریاد میزند
هزاران بار دوستت دارم
اما
گدایی محبت نمی کنم
عزیزم!
بیا , بیا
دست هایم را بگیر
تا گرمی دستانت را حس کنم
با من حرف بزن
تا نغمه شیرینت را بشنوم
به من لبخند بزن
تا چهره خندانت را ببینم
به من نگاه کن
تا زیبایی نگاهت را حس کنم
اخم هایت را باز کن
که من چهره خندان تورا دوست دارم
بیا , بیا
دست هایم را بگیر
بیا پیدا کنیم
پاییز را ؟ نه
زمستان را ؟ نه
بیا با هم بهار را پیدا کنیم
بیا با هم زندگی را پیدا کنیم.
ای برگ های سبز بهاری می دانم که
روزی زرد , خواهی افتاد
ای برف های سپید سر می دانم که
روزی به دیدن من خواهی امد
ای پیری , ای سستی میدانم که
روزی به زیبایی ام خواهی خندید
ای زمان روزی خواهی ایستاد می دانم که
ان روز عمر من به سر خواهد امد
ای کسانی که ابدی خفته اید میدانم که
من نیز روزی ان جا خواهم امد
ای دنیا بی وفاتر از تو ندیدم میدانم که
بی نیم نگاهی خواهی گذرید
افتاب رو به غروبم!
با اشعه های سرخ به رنگ اتش
که چشم هر بینندهای را خیره میکند
مدتی کوتاه زیبایی اش جلوه میکند
اما هر قدر هم زیبا غروب میکند و
اشعه های سرخ رنگش کم کم محو میشو ند
و دیری نخواهد پایید که در زمین فرو میرود
و تاریکی همه جا را فرا میگیرد
ایا غروب افتاب زیبا و تماشایی است؟
.: Weblog Themes By Pichak :.